مم و زین، رمان عاشقانه احمد خانی، داستانی همچون “شیرین و فرهاد” و یا “لیلی و مجنون” است که در قرن هفدهم نوشته شده است. مم و زین بر اساس داستانی واقعی که حدود دو سده قبل از احمد خانی در کردستان ترکیه اتفاق افتاده، خلق شده است. دنگ بیژان آن داستان را در قالب ابیات آهنگین خواندند و سینه به سینه به دوران خانی رساندند. اما احمدخانی با چیرگی تمام سرنوشت آن دو دلداده را در رمانی ارزشمند ماندگار کرد. مم و زین خانی شاهکاری در ادبیات کردی است و بسیاری آن را شاهنامه کردی می دانند.
منظومه مم و زین به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است و ملتهای بسیاری این اثر ارزشمند را ستوده اند. شرق شناسان و ادیبان نامداری آن را به آلمانی و روسی و فرانسوی ترجمه کرده اند و بر آن نقدهای فراوانی نوشته اند. مارگارت رودینکو که آنرا درسال ۱۹۶۲ به روسی ترجمه کرده است، معتقد است مم و زین بزرگترین شاهکار ادبی دنیاست. او “مم و زین احمد خانی” را هم سنگ “شاهنامه فردوسی” و “ایلیاد و اودیسه هومر” می داند. مم و زین به کردی کرمانجی است اما استاد هژار مهابادی آنرا به کردی سورانی ترجمه کرده است.
خلاصه داستان
امیر خوشنام و قدرتمند جزیر بوتان دو خواهر بسیار زیبا دارد که افراد بسیاری در آرزوی وصال آندو اند. در یکی از جشنهای نوروز دو پسر کرد با لباس مبدل دخترانه در پی یافتن پاسخی برای مشاهدات خود بر می آیند و پرده از راز دو خواهر پسرنما بر می دارند. تاجدین و مم بدون آنکه بدانند آن دو دختر کیستند دلباخته شان می شوند. از دیگر سو آن دو خواهر مات و مبهوت اند که چرا شیفته دو دختر شده اند. پس از آن دیدار ناگهانی، دو خواهر و آن دو پسر که از قضا سرداران سپاه امیر اند، به بستر بیماری می افتند و در عشقی رازآلود می سوزند.
رمالان و بزرگان کرد دست به کار می شوند و در نهایت مالکان انگشتری های رد و بدل شده را می یابند. ستی، تاجدین را می خواهد و زین، مم را. روزگار به تاجدین و ستی روی خوش نشان می دهد. آن دو با ارج و قرب بسیار و در مراسمی باشکوه، کام عاشقی را شیرین می کنند.
و این چنین زین، عزیزدردانه امیر تنها می ماند و در انتظار وصال مم. داستان عشق آن دو در پی رشک و حسادت غلام امیر و حیله گری های مدام او به گونه ای دیگر رقم می خورد. کسی را یارای فاش ساختن عشق مم و زین برای امیر نیست و این بازی شطرنج است که باید حکم براند. مم بازی را عاشقانه، می بازد و رازش را فاش می سازد. امیر آشفته فرمان بر مرگش می دهد اما تاجدین و سرداران دیگر، نظر امیر را بر می گردانند. مم به شکنجه گاه امیر برده می شود.
زین و مم را وصال که نه، دو دیدار حاصل می شود. دیدار اول در باغ زیبای امیر است و دیدار دوم اما در پس راهروهای تو در توی سیاه چال امیر. پایان داستان رقم می خورد و چون تمام عاشقانه ها …
Mem û Zîn – مم و زین
مم و زین داستان دلداری و عشق است و به گفته خود خانی، داستان آزادی ملت کرد است. داستان حماسی خانی هر چند درونمایه ای گاه عرفانی دارد اما فرهنگ و اندیشه مردم کرد را تا انتها در خود دارد، گاه فاش و هویدا و گاه مرموز و در لفافه؛ از پس پرده خلوتگاه دختران زیبا روی کرد گرفته تا صحنه های رزم آوری و دلاوری مردان کرد. احمدخانی، آن شاعر بلند پایه و بزرگ با مم و زین در دل مردم کرد، همیشه جاوید است.
Ev name ger xirab ger qenc e | kêşaye digel wê me dused renc |
Nobare ye tîfle norsîd e | Herçend ne hîn qewî gezîd e |
Norestê gulistana yî fuad e | Bêguneh, nazlê û xanedan e |
Nobar e ger şîrîn ger tal e | Xwaş e ji rengê etfala ye |
Min hêvî heye ji ehlê halan | Teqbîh nekin evan tifalan |
Ev meywe eger ne şîrîn e | Kurmancî ye, ew qeder li kar e |
Ev tifle eger ne nazelîn e | nobar e Bi min qewî şîrîn e |
Ev meywe eger ne pir lezîz e | Ev tifle bi min qewî ezîz e |
. | . |
Safî şemirand foxwarê durdî | manendê durê lîsanê Kurdî |
Înane nîzam û intizamê | kêşaye cefa ji bo wê amê |
Da xelik nebêjin ko Ekrad bê | merifet in bênijad û binyad |
Hem nebên ko Kurmanc | Eşiq nekirin ji bo xwe amanc |
Kurmanc ne pir di bêkemal in | Ema di yetîm û bêmecal in |
Fîlcumle ne cahil û nezan in | Belkî di sefîlit bêxwadan in |
Ger dê hebitya me jî xwidanek | Alî keremek letîfe danek |
. | . |
Şerha xemî dil bikim fesane | Zînê û Meme bikim behane |
Nexmê waha ji perdê derînim | Zînê û Memê ji nû vejînim |
ده ستان خوه ش.گ جاێگ به سه رکه وتوویی…
من هم دوست دارم یه چیزایی یاد بگیرم ولی همه وبلاگها وسایتها یه سری کلمات نوشته تکراری یا تلفظ اشون فارسی نیست وبلاگهای آموزش زبان ترکی به ترتیب حروف الفباس و یه عالمه لغت….لطفا کلمات زیاد بگذارید
من دنبال یه سلام چه طوری خوبی مرسی بودم به زبان شیرین کردی پیدانکردم!!!!!!!
ez zor sipasiya hevalen heja dikim
سلام بر کرد کردستان
سلاف بو هه ر کورده کى کورد په روه ر. چافى وه هه میان ماچى دکه م. ریز و سلاف.
واقعا عالی بود ده ستان خوش به ت .
سلاو له سنه دژ
سلام می شه pdf کتاب مم و زینه رو واسه دانلود روی سایت بذارید
من نیمه کرمانجم ، از کرمانجهای خلخال و در اردبیل سکونت دارم دوست دارم برای یادگیری بیشتر این زبان شیرین لغات آن را در این سایت درج کنید حداقل براب هر هفته ۵۰ کلمه کرمانجی با معنی فارسی عنایت فرمایید
من یه کرمانشاهیم وبه گذشته کشورم افتخارمیکنم ایران تا بوده از اقوام مختلفی تشکیل شده که کردها یکی از اونها بوده ما نباید با تعصب خشک به قضیه کردستان نگاه کنیم ماباید خودمون رو جزیی از ایران زمین بدونیم وفکر نکنیم که زبان فارسی یک مانع برسرراه زبان وفرهنگ ما است مثل برخی از افراطی های کرد وآذری وعرب که داعیه جدایی از این پیکره رو دارند وقتی ما یاددادن زبان مادریمونو به بچه هامون یا پوشیدن لباس کردی رو عیب میدونیم دیگه چه انتظاری از بقیه داریم من به نظریه ارد بزرگ ایمان دارم به ایران زمین نه ایرانی که محدود به مرزهای جفرافیایی کنونیه ولی درآن واحد قومیت خودمو فراموش نخواهم کرد.
وحید جان بین واژه ی قومیت و ملیت تفاوت خیلی زیادی هست. شوربختانه هرگاه ملیت های کرد یا عرب یا بلوج ویا…سعی در حفظ فرهنگ و هویت خویش داشته اند. با تهمتی به نام تجزیه طلبی روبرو شده اند!!
ایران کشوریست شیش ملیتی با این حال تنها ملیت فارس از حقوق خواندن و نوشتن به زبان مادری و تحصیل به زبان مادری برخوردارند.
ez galak sepasiya va dgam.slav bo hami kordan
سلام دانشجوی رشته ادبیات هستم باعرض تشکر و خسته نباشید ولی لطفا بیشتر درباره این شاعران بنویسید
…. کاش عشق را زبان سخن گفتن بود !
سلام من دانشجوی ترم آخر زبان و فرهنگ باستانی هستم دارم راجع به شاهنامه کردی تحقیق میکنم خواهش میکنم هر کس در این باره اطلاعاتی داره به من و فرهنگ کردی کمک کنه .ممنون
سلاو بو ئیوه و هه موو ره نجده رانی ریی پیروزی ئازادی
بو کهسیک که له خاکی پر مهرگی من دا پی له جهرگی خوی بنیت و ببی به دایک له بهر پی یا کرنوش ئهبهم ناوچاوانم ئهسوم له خاک(په شیو)